گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر قران مهر
جلدششم
نشانه هاي خدا



قرآن کریم در آیهي نود و پنجم سورهي انعام به سه نشانهي خدا در زمین اشاره میکند و میفرماید: 95 . إِنَّ اللَّهَ فَالِقُ الْحَبِ وَالنَّوَي
یُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَمخْرِجُ الْمَیِّتِ مِنَ الْحَیِّ ذلِکُمُ اللَّهُ فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ براستی که خدا، شکافنده دانه و هسته است؛ زنده را از مرده
. بیرون میسازد و بیرون آورنده مرده از زنده است؛ این خداست! پس چگونه (از حق) بازگردانده میشوید؟! نکتهها و اشارهها: 1
تعبیرات این آیه به مهمترین لحظهي حیات گیاهان اشاره دارد که ص: 164 لحظهي شکافتن دانه و
مرگ و «2» در این لحظات میتوان به توانایی و عظمت خالق هستی پی برد. 2. آیهي فوق به نظام «1» . هسته و تولید گیاه است
حیات و تبدیل یکی به دیگري اشاره دارد. گاهی مواد بیجان، چهرههایی از حیات را به وجود میآورند و گاهی دگرگونیها،
حتی موجودات نیرومندي را از پاي در میآورند و به موجودي بیجان تبدیل میکنند. مسألهي حیات و مرگ، هنوز هم از
پیچیدهترین مسائل علم بشر است و اسرار آن حلّ نشده است. پیامبران بزرگ الهی نیز با یادآوري عظمت پدیدهي حیات، بر وجود
3. در برخی احادیث آمده است که آیهي فوق اشاره به پیدایش انسانهاي مؤمن از «3» . خداي توانا و حکیم استدلال کردهاند
روشن است که اینگونه روایات در حقیقت مفهوم آیه را توسعه دادهاند، تا شامل حیات و «4» . انسانهاي کافر و بالعکس دارد
مرگ مادي و معنوي بشود؛ یعنی مؤمن که حیات معنوي دارد، از کافري که از نظر معنوي مرده است، پدید میآید. آموزهها و
2. با مطالعه در پیدایش پیامها: 1. توجه به نشانههاي خدا، از انحراف انسان جلوگیري میکند. ص: 165
گیاهان و نظام مرگ و زندگی، خداشناستر شوید. *** قرآن کریم در آیهي نود و ششم سورهي انعام به سه نشانهي خدا در
آسمانها اشاره میکند و میفرماید: 96 . فَالِقُ الْإِصْ بَاحِ وَجَعَلَ الَّیْلَ سَ کَناً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَاناً ذلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ (خدا)
شکافنده صبح است؛ و شب را (مایه) آرامش، و خورشید و ماه را (وسیله) حساب قرار داده است؛ این، اندازهگیريِ (خدايِ)
شکستناپذیر داناست! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه تشبیه جالبی صورت گرفته است؛ یعنی تاریکی شب به پردهي ضخیمی
و توجه به آن انسان را به یاد خدا میاندازد. 2. شب مایهي آرامش است؛ «1» تشبیه شده که روشنایی سپیده دم، آن را میشکافد
زیرا انسان در برابر نور تمایل به تلاش دارد و سلولهاي او آمادهي فعالیت میشود، اما در هنگام تاریکی و شب سلولهاي بدن در
یک حالت آرامش و استراحت قرار میگیرند و جهان طبیعت نیز به خواب میرود؛ از این رو مناسبترین زمان براي استراحت، شب
اما ص: 166 «2» ، است. در احادیث نیز از کار، مسافرت و سر بریدن حیوانات در شب سرزنش شده
به معناي حساب کردن است و شاید مقصود آن باشد که « حُسبان » .3 «1» . توصیه شده که مراسم ازدواج را در شب قرار دهید
گردش منظم و مرتب خورشید و ماه سبب میشود که شما زندگی خود را تحت نظام و حساب درآورید و زمان سال و ماه را
محاسبه کنید. و احتمال دیگر در آیهي فوق آن است که مقصود حساب و برنامه و نظاممندي خورشید و ماه است که حرکت آنها
صفحه 47 از 90
میلیونها سال ادامه دارد و یکی از نعمتها و نشانههاي خداست. آموزهها و پیامها: 1. از نشانههاي خدا در صحنهي آسمان، به علم
و قدرت الهی پی ببرید. 2. با مطالعات کیهانشناختی، خداشناستر شوید. *** قرآن کریم در آیهي نود و هفتم سورهي انعام به
فواید ستارگان آسمان اشاره میکند و میفرماید: 97 . وَهُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ النُّجُومَ لِتَهْتَدُواْ بِهَا فِی ظُلُمتِ الْبَرِّ وَالْبَحْرِ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیتِ
لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ و او کسی است که ستارگان را براي شما قرار داد، تا بوسیله آنها در تاریکیهاي خشکی و دریا، راه یابید؛ بیقین
نشانهها (يِ خود) را براي گروهی که میدانند، تشریح نمودیم. ص: 167 نکتهها و اشارهها: 1. ستارگان
آسمان همیشه راهنماي خوبی در سفرهاي دریایی و خشکی براي بشر هستند و گاه سبب نجات انسانها از طوفانها و مرگ
میشوند. همین ستارگان و مطالعه در مورد آنها سبب پیدایش علم هیئت یا کیهانشناسی شده است. 2. در برخی احادیث آمده
روشن است که اینگونه روایات در حقیقت باطن قرآن را بیان «1» . است که مقصود از ستارگان، رهبران الهی، یعنی امامان هستند
میکند؛ یعنی معناي آیه را توسعه میدهد و ستارگان را اعم از مادي و معنوي و علمی معرفی میکند ولی آیه میتواند ناظر به هر
. دو معناي ظاهري و معنوي باشد؛ رهبران الهی نیز مردم را از گمراهیها و تاریکیهاي زندگی نجات میدهند. آموزهها و پیامها: 1
با مطالعات کیهانشناختی، خداشناستر شوید. 2. دانشمندان، نشانهها و آیات خدا را به خوبی متوجه میشوند. *** قرآن کریم در
آیهي نود و هشتم سورهي انعام آفرینش انسان را یکی از نشانههاي خدا بیان میکند و میفرماید: 98 . وَهُوَ الَّذِي أَنشَأَکُم مِّن نَّفْسٍ
وحِ دَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَمُسْتَوْدَعٌ قَدْ فَصَّلْنَا الْآیتِ لِقَوْمٍ یَفْقَهُونَ و او کسی است که شما را از یک شخص پدید آورد. (و شما دو گروه
هستید:) پایدار و ناپایدار؛ بیقین نشانهها (يِ خود) را براي کسانی که بطور عمیق بفهمند، تشریح نمودیم. تفسیر قرآن مهر جلد
ششم، ص: 168 نکتهها و اشارهها: 1. انسانها با چهرهها، ذوقها، رنگها، افکار و اندازههاي متفاوت، بدون هیچ سابقهاي، از یک
این نهایت عظمت آفریدگار را نشان میدهد. 2. در تورات آمده است که حوا، نخستین «1» . فرد آفریده شده و پرورش یافتهاند
اما آیهي فوق میفرماید: همهي انسانها از یک حقیقت واحد آفریده شدند؛ و طبق «2» . انسانها، از دندهي آدم آفریده شد « مادر »
در آیهي «4» « مُستودع » و « مُستقر » 3. مقصود از «3» . احادیث اسلامی، آدم و حوا از یک خاك آفریده شد و جنس آنها یکی بود
یعنی افرادي که به صورت نطفه در وجود پدر هستند « مستودع » ( فوق چیست؟ مفسران قرآن در این مورد چند احتمال دادهاند: الف
یعنی انسانهایی که آفرینش آنها کامل شده است و در قرارگاه رحم یا روي زمین گام « مستقر » و آفرینش آنان پایان نیافته است و
همان نطفهي ماده « مستقر » نطفهي جنس نر انسان (یعنی اسپرماتوزئید) است که متحرك است و « مستودع » نهادهاند. ب) مقصود از
جسم انسان است که ناپایدار و « مستودع » (یا اوول) است که تقریباً ص: 169 ثابت است. ج) مقصود از
انسانهایی « مستقر » انسانهایی هستند که ایمان ناپایدار دارند و « مستودع » ( روح انسان است که پایدار است. د « مستقر » فانی است و
البته ممکن است بگوییم که این معانی نوعی ذکر «1» . هستند که ایمان پایدار دارند. این مطلب در برخی احادیث نیز آمده است
4. انسانهاي نکتهسنج میتوانند در آفرینش انسان عمیقاً «2» . مصداق است و مفهوم آیه وسیع است و شامل همهي موارد میشود
بیندیشند و خداي خود را بشناسند. آموزهها و پیامها: 1. این همه تنوّع و نوآوري در آفرینش انسان، نشانهي خداست. 2. با مطالعه
در آفرینش و تنوع انسانها، خداشناستر شوید. 3. ژرفاندیشی کنید تا نشانهها و آیات الهی را بشناسید. *** قرآن کریم در آیهي
نود و نهم سورهي انعام به نشانههاي خدا در طبیعت اشاره میکند و میفرماید: 99 . وَهُوَ الَّذِي أَنزَلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ
کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِ راً نُّخْرِجُ مِنْهُ حَبّاً مُّتَرَاکِباً وَمِنَ النَّخْلِ مِن طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِیَۀٌ وَجَنتٍ مِّنْ أَعْنَابٍ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَغَیْرَ
مُتَشبِهٍ انْظُرُواْ إِلَی ثَمَرِهِ إِذَآ ص: 170 أَثْمَرَ وَیَنْعِهِ إِنَّ فِی ذلِکُمْ لَآیتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ و او کسی است که از
آسمان آبی فرو فرستاد؛ و بوسیله آن، گیاهان (گوناگون) هر چیز را رویاندیم؛ و از آن، (ساقه) سبزي، خارج ساختیم، که از آن
دانههاي متراکمی بر میآوریم، و از درخت خرما از شکوفهاش، خوشههایی نزدیک است و بوستانهایی از انگورها و زیتون و انار،
همگون و ناهمگون (رویانیدم.) هنگامی که میوه میدهد، به میوه آن و (طرز) رسیدنش بنگرید که حتماً در آن، نشانههایی براي
صفحه 48 از 90
یعنی آب «1» ؛ جوّ زمین و طرف بالاست « آسمان » گروهی است که ایمان میآورند. نکتهها و اشارهها: 1. یکی از معانی واژهي
. باران را از طرف بالا بر شما فرو فرستاد که منبع سایر نعمتها و سبب رشد گیاهان و ادامهي حیات حیوانات و انسانها میشود. 2
دو احتمال را بیان کردهاند: الف) مقصود انواع گیاهان است که همه از یک آب و خاك « روییدن هر چیز » مفسران قرآن در مورد
به وجود میآیند، ولی با ویژگیهاي متفاوتی پرورش مییابند. ب) منظور گیاهان مورد نیاز حیوانات و انسان است؛ یعنی هر کدام
از آنها، از این گیاهان بهرهاي دارند. البته مانعی ندارد که هر دو معنا مقصود آیه باشد که هر دو نتیجهي نزول باران و نشانهي
به معناي خوشهي سربسته یا شکوفهي خرماست که در غلاف سبز رنگ زیبایی پیچیده شده است و « طَلْع » قدرت خداست. 3. واژهي
گویند و از همین رشته خوشههاي خرما تشکیل « قِنوان » پس از شکافته شدن، از وسط آن رشتههاي باریکی بیرون میآید که به آن
با همدیگر » 4. تعبیر «1» . میشود که به همدیگر نزدیک میشوند و به زمین ص: 171 متمایل میگردند
که در آیهي فوق آمده است ممکن است در مورد زیتون و انار باشد که این دو درخت از نظر « شباهت دارند و شباهت ندارند
ظاهري و ساختمان شاخهها و برگها با هم شباهت زیادي دارند، در حالی که از نظر میوه و طعم و خاصیت آن بسیار متفاوتاند. و
البته مانعی ندارد که هر دو معنا مقصود آیه باشد «2» ؛ ممکن است مقصود شباهت انواع درختان و میوهها و تفاوتهاي آنها باشد
که هر دو نشانهي علم و قدرت خداست. 5. پیدایش میوهها، همانند تولد فرزند، مراحلی دارد. گردههاي گیاه نر بر مادگی گیاه قرار
میگیرد و بعد از لقاح و تغذیهي مناسب، انواع میوهها تولید میشوند. قرآن به ما دستور میدهد که در این موجودات دقت کنیم و
نشانههاي قدرت و علم الهی را ببینیم. 6. افراد با ایمان، حقایق و نشانههاي خدا را میبینند؛ زیرا آنان حقجو و حقباورند، و گرنه
اگر با چشم عناد و بیاعتنایی و سهلانگاري نظر شود، حقایق این نشانهها و آیات دیده نمیشود. آموزهها و پیامها: 1. رابطهي انسان
با طبیعت فقط رابطهي مادي و غذایی نباشد، بلکه رابطهي فکري و توحیدي هم باشد. 2. با مطالعهي صحنهي طبیعت، خداشناستر
شوید. 3. به نزول باران و فواید آن بنگرید و خداشناس شوید. 4. حقباورانه به جهان بنگرید تا نشانههاي خدا را ببینید. *** تفسیر
. قرآن مهر جلد ششم، ص: 172 قرآن کریم در آیهي صدم سورهي انعام با سرزنش شرك و خرافات مشرکان میفرماید: 100
وَجَعَلُواْ لِلَّهِ شُرَکَآءَ الْجِنَّ وَخَلَقَهُمْ وَخَرَقُواْ لَهُ بَنِینَ وَبَنتٍ بِغَیْرِ عِلْمٍ سُبْحنَهُ وَتَعلَی عَمَّا یَصِ فُونَ و (مشرکان) براي خدا همتایانی از جنّ
قرار دادند، در حالی که (خدا همه) آنها را آفریده است؛ و بدون هیچ دانشی، براي او، پسران و دخترانی ساختند؛ او منزّه، و برتر
است از آنچه وصف میکنند! نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه به مشرکانی اشاره شده است که هر موجود ناپیدا و یا گروهی از جن
و حتی «2» جنپرست بودند « خُزاعه » همانگونه که در تاریخ عرب جاهلی حکایت شده، شعبهاي از قبیلهي «1» . را میپرستیدند
و از آیهي 158 سورهي صافات استفاده میشود که «3» . برخی نوشتهاند که در یونان قدیم و هند نیز جنپرستی وجود داشته است
و برخی از قریش نیز معتقد بودند که خدا با جنها ازدواج کرده «4» برخی عربهاي جاهلی بین خدا و جن خویشاوندي قایل بودند
اما قرآن بر تمام این خرافات خط بطلان میکشد و میگوید جن مخلوق تفسیر قرآن مهر جلد «5» . و فرشتگان ثمرهي این ازدواجاند
ششم، ص: 173 خداست، چگونه میتواند همعرض خالق خویش باشد. 2. برخی خدا را صاحب پسر و برخی صاحب دختر
نسبت دادهاند. و «1» ، میپنداشتند. در آیات دیگر قرآن، عقیدهي اول را به مسیحیان، در مورد عیسی، و به یهودیان، در مورد عُزیر
بغیر » اما قرآن خط بطلان بر تمام این خرافات میکشد. 3. تعبیر «2» ، برخی از مشرکان عرب فرشتگان را دختران خدا میدانستند
به باطل بودن عقاید خرافی اشاره دارد؛ یعنی مشرکان هیچ دلیلی بر خرافات و موهومات خود نداشتند، بلکه دروغهاي « علم
آري؛ جهل، ریشهي اصلی خرافه گویی است. آموزهها و پیامها: 1. خرافات و شرك، دلیل «3» . بیحساب در مورد خدا میساختند
علمی ندارد. 2. بدون علم در مورد خدا سخن نگویید. 3. مخلوقات خدا را شریک او قرار ندهید، که خدا از این امور منزّه است.
*** قرآن کریم در آیات صد و یکم و و صد و دوم سورهي انعام به دلایل بطلان شرك و صفات الهی اشاره میکند و میفرماید:
101 و 102 . بَدِیعُ السَّموَتِ وَالْأَرْضِ أَنَّی یَکُونُ لَهُ وَلَدٌ وَلَمْ تَکُن لَّهُ صحِبَۀٌ وَخَلَقَ کُلَّ شَیْءٍ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ* ذلِکمُ اللَّهُ رَبُّکُمْ لَآإِلهَ
صفحه 49 از 90
إِلَّا هُوَ خلِقُ کُلِّ شَیْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَهُوَ عَلَی کُلِّ شَیْءٍ وَکِیلٌ ص: 174 (خدا) پدید آورنده آسمانها و زمین
است؛ چگونه ممکن است برایش فرزندي باشد؟! و حال آنکه برایش همسري نبوده؛ و همه چیز را آفریده؛ و او به هر چیزي
داناست.* این خدا پروردگار شماست! هیچ معبودي جز او نیست؛ آفریدگار هر چیزي است؛ پس او را بپرستید؛ و او بر هر چیزي
کارساز است. نکتهها و اشارهها: 1. در این آیه، به سه دلیل براي فرزند نداشتن خدا استدلال شده است. الف) کسی که همهي
آسمانها و زمین را ایجاد کرده است، همه مخلوق و نیازمند اویند و او نیازمند کسی نیست تا فرزندي بخواهد. ب) خدایی که
همسر ندارد و نیازي نیز به همسر ندارد، چگونه داراي فرزندي باشد. ج) کسی که خالق همه چیز است، کسی همطراز او نیست تا
شریک او قرار گیرد. 2. همسر داشتن خدا از چند جهت اشکال دارد: اولًا، او نیازي به همسر ندارد. ثانیاً، کسی نیست که همسر او
باشد؛ زیرا همه مخلوق اویند. ثالثاً، همسر داشتن از عوارض جسمانی است و اصولًا در عالم مجردات، مذکر و مؤنث معنا ندارد و
خدا از این عوارض منزّه است. 3. خدا علت اساسی همهي موجودات است؛ از این رو همه چیز به او نسبت داده میشود ولی این به
به معناي به وجود آورندهي چیزي بدون سابقه است؛ یعنی « بَدیع » . معناي جبر نیست و انسان در کارهاي خود آزاد و مختار است. 4
به معناي ایجاد چیزي بدون سابقه یا ایجاد چیزي از « خلق » خدا آسمانها و زمین را بدون سابقه و طرح و نقشهي قبلی ایجاد کرد، اما
5. هم آفرینش به .«1» چیزي است و در ص: 175 اصل، همان تقدیر و اندازه زدن صحیح چیزهاست
دست خداست و هم بقا و ثبات و حفظ هر چیز به ارادهي اوست؛ پس کلید حلّ مشکلات شما فقط در دست اوست و معنا ندارد که
آموزهها و پیامها: 1. توجه به صفات الهی، مانع شركورزي و فرزند قایل شدن براي «2» . مشکلات خود را نزد دیگري ببرید
خداست. 2. توحید، ربوبیّت و خالقیت خدا، زمینهساز و فلسفهي پرستش اوست. 3. به صفات الهی توجه کنید تا غیر او را معبود
. خود قرار ندهید. *** قرآن کریم در آیهي صد و سوم سورهي انعام به چند صفت دیگر خدا اشاره میکند و میفرماید: 103
لَاتُدْرِکُهُ الْأَبْصرُ وَهُوَ یُدْرِكُ الْأَبْصرَ وَهُوَ اللَّطِیفُ الْخَبِیرُ چشمها او را در نمییابند؛ و [لی او چشمها را در مییابد؛ و او لطیف [و]
آگاه است. نکتهها و اشارهها: 1. خدا با همهي موجودات جهان تفاوت دارد؛ چرا که برخی موجودات هم دیده میشوند و هم
میبینند (مثل انسان)، برخی نه میبینند و نه دیده می شوند (مثل صفات درونی ما). ص: 176 و برخی
دیگر دیده میشوند، اما کسی را نمیبینند (مثل جمادات). تنها کسی که دیده نمیشود، اما همه چیز و همه کس را میبیند، ذات
2. چشمها خدا را نمیبینند؛ زیرا چشمهاي ما تنها اجسام و یا برخی از کیفیات اجسام (مثل رنگ و حجم و ...) «1» . پاك خداست
را میبینند که محدود و مادياند، در حالیکه طبق دلایل عقلی، خدا نامحدود است، پس جسم نیست تا دیده شود. در قرآن نیز
3. انسان به چند صورت میتواند حقایق را ببیند و شهود و درك کند: «2» «. مرا هرگز نمیبینی » : آمده است که خدا به موسی گفت
گاهی با چشم سر میبیند که با این وسیله، نه در دنیا و نه در آخرت، خدا را نمیبیند. گاهی با چشم عقل درك میکند، که در این
صورت خدا را میتوان با دلایل عقلی درك کرد (البته هر کس در حد قدرت عقل و فکر خود خدا را میشناسد). و گاهی برخی
و «3» چیزها را با دل و قلب خویش شهود میکند، که با این وسیله نیز خدا قابل شهود است؛ همانطور که در برخی آیات قرآن
است، یا بدین معناست که ذات پاك او با احساس کسی تفسیر «5» « لطیف » 4. خدا «4» . احادیث اهل بیت بدان اشاره شده است
قرآن مهر جلد ششم، ص: 177 درك نمیشود و یا این که او آفرینندهي چیزهاي ریز و ناپیدا و داراي افعالی است که از محیط
آموزهها و پیامها: 1. خدا به همه «1» . قدرت ما بیرون است. در برخی احادیث اهل بیت علیهم السلام نیز بدین معنا اشاره شده است
چیز احاطهي علمی دارد، در حالی که دیگران بر او احاطهي علمی ندارند. 2. خدا را جسمانی و قابل مشاهدهي حسّی ندانید. ***
قرآن کریم در آیهي صد و چهارم سورهي انعام به آزادي انسان در دیدن حقایق اشاره میکند و میفرماید: 104 . قَدْ جَآءَکُم بَصَآئِرُ
مِن رَّبِّکُمْ فَمَنْ أَبْ َ ص رَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِیَ فَعَلَیْهَا وَمَآ أَنَاْ عَلَیْکُم بحَفِیظٍ در واقع دلیلهاي بینش آوري از طرف پروردگارتان براي شما
آمد؛ و هر کس با بصیرت بنگرد، پس به سود خود اوست. و هر کس کور (دل) باشد پس به زیان اوست؛ و من بر شما نگهبان
صفحه 50 از 90
است که در اصل به معناي دیدن است، اما معمولًا در بینش فکري و عقلانی به « بصیرت » جمع « بَصائر » . نیستم. نکتهها و اشارهها: 1
کار میرود؛ و گاهی به تمام اموري گفته میشود که سبب درك و فهم مطلب است. ص: 178 اما در
« بصائر » آیهي فوق به معناي دلایل و شواهدي است که در آیات گذشته در زمینهي خداشناسی گفته شد؛ پس میتوان گفت که
شامل قرآن نیز میشود. 2. مقصود از بینایی و نابینایی در آیهي فوق، نابینایی و بینایی فکري و عقلی است نه حسّی و با چشم سر؛
پیامبر صلی » یعنی چشم عقل و دل برخی افراد نابیناست و حقایق را نمیبینند، هر چند ظاهراً بینا هستند. 3. مفسران در مورد عبارت
دو احتمال دادهاند: نخست آنکه پیامبر میفرماید: من تنها وظیفهي ابلاغ رسالت را دارم ،«. الله علیه و آله نگهبان و حافظ شما نیست
و حافظ اعمال و مسئول کارهاي شما نیستم؛ خدا همه را نگهداري میکند و پاداش مناسب به آنها میدهد. و دوم آنکه پیامبر صلی
الله علیه و آله میفرماید: تنها وظیفهي من بیان منطقی حقایق است و تصمیم نهایی با خود شماست و من مأمور نیستم که با زور شما
آموزهها و پیامها: 1. مردم در انتخاب راه و سود و «1» . را به ایمان وادار کنم. البته ممکن است آیهي فوق شامل هر دو معنا شود
زیان آزادند. 2. وظیفهي رهبران الهی و مبلغان دینی پیامرسانی است، نه نگهبانی و اجبار مردم. 3. سود و زیان معنوي را با دلیل و
آگاهانه انتخاب کنید. 4. سود و زیان شما به خودتان بازمیگردد (پس بنگرید چه راهی را برمیگزینید). *** تفسیر قرآن مهر جلد
ششم، ص: 179 قرآن کریم در آیهي صد و پنجم سورهي انعام به گوناگونی آیات خدا و واکنش منفی مخالفان اشاره میکند و
میفرماید: 105 . وَکَ ذلِکَ نُ َ ص رِّفُ الْآیتِ وَلِیَقُولُواْ دَرَسْتَ وَلِنُبَیِّنَهُ لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ و بدینسان آیات (خود) را به گونههاي مختلف بیان
و عاقبت آن را براي گروهی که میدانند، روشن «! درس خواندهاي » : میکنیم (و مخالفان انکار میکنند)؛ و سرانجام میگویند
براي گروههاي مختلف مردم با سطوح متفاوت فکري و «1» میسازیم. نکتهها و اشارهها: 1. آیات قرآن به صورتهاي گوناگون
اجتماعی نازل شده است؛ از اینرو تنوّع در بیان و استدلال، افراد را آگاهتر و پذیرش حق را آسانتر میکند. 2. مشرکان به پیامبر
اسلام صلی الله علیه و آله تهمت میزدند، و هنوز هم مخالفان اسلام میگویند که: پیامبر تعلیماتش را از یهودیان و مسیحیان گرفته
است، در حالی که: اولًا، در محیط عربستان درس و مکتبی نبود تا پیامبر از آنجا مطالبی فرا گیرد. ثانیاً، مسافرتهاي پیامبر به خارج
از جزیرة العرب به قدري کوتاه بود که وقت استفادهي علمی در آن مدت نبود. ثالثاً، اگر پیامبر صلی الله علیه و آله مطالبش را از
تورات و انجیل گرفته بود، چرا مطالب تحریف شده و خرافات آن کتابها در قرآن راه نیافته است. رابعاً، قرآن کریم و پیامبر اسلام
. بارها در مقابل عقاید یهودیان و مسیحیان موضعگیري سرسختانه کردند. ص: 180 آموزهها و پیامها: 1
هر اندازه هم بیانات هدایتآمیز روشن شود، باز مخالفان کژروي میکنند و تهمت میزنند. 2. آیات الهی را با شیوهها و بیانهاي
متنوع براي مردم بیان کنید تا آگاهتر شوند. *** قرآن کریم در آیهي صد و ششم سورهي انعام وظایف پیامبر اسلام را در برابر
مشرکان مشخص میسازد و میفرماید: 106 . اتَّبِعْ مَآ أُوحِیَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ لَآإِلهَ إِلَّا هُوَ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ از آنچه که از طرف
پروردگارت به سوي تو وحی شده، پیروي کن؛ هیچ معبودي جز او نیست؛ و از مشرکان، روي گردان. نکتهها و اشارهها: 1. این
آیه، در حقیقت نوعی دلداري و تقویت روحی براي پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است که در عزم آهنین او کمترین سستی
حاصل نشود و در برابر مشرکان پایداري کند و از آنان روي برتابد. 2. آیهي فوق منافاتی با وظیفهي پیامبر صلی الله علیه و آله
نسبت به دعوت مشرکان به اسلام و یا جهاد با آنان ندارد؛ چرا که منظور استقامت بیشتر پیامبر صلی الله علیه و آله در برابر سخنان
بی اساس مشرکان است. آموزهها و پیامها: 1. اي رهبران و مبلغان الهی! در برابر تهمتها و تبلیغات نارواي دشمنان سست نشوید.
2. یکی از شیوههاي برخورد با تبلیغات دشمن، بیاعتنایی به آنهاست. *** ص: 181 قرآن کریم در
آیهي صد و هفتم سورهي انعام با تأکید بر آزادي انسانها در انتخاب راه میفرماید: 107 . وَلَوْ شَآءَ اللَّهُ مَآ أَشرَکُواْ وَمَا جَعَلْنکَ عَلَیْهِمْ
حَفِیظاً وَمَآ أَنتَ عَلَیهِمْ بِوَکِیلٍ و اگر (بر فرض) خدا میخواست، (آنان) شرك نمیورزیدند؛ و تو را بر آنان نگهبان قرار ندادهایم؛ و
این مطلب به معناي نفی «1» «. پیامبر نگهبان و وکیل مردم نیست » : تو حمایتگر آنان نیستی. نکتهها و اشارهها: 1. این آیه میفرماید
صفحه 51 از 90
. اجبار مردم است، و گر نه پیامبر وظیفه دارد از طریق تبلیغ آزادانه مردم را به سوي کارهاي نیک و ترك کارهاي بد فراخواند. 2
سنت الهی آن است که انسانها در انتخاب راه حق و باطل آزاد باشند؛ چرا که ایمان اجباري ارزشی ندارد و باید از طریق استدلال
و منطق، در فکر و روح مردم جاري شود؛ از این رو خدا کسی را مجبور نمیکند که دست از شرك بردارد و ایمان آورد. آموزهها
و پیامها: 1. خدا ایمان اجباري نمیخواهد. 2. اي رهبران الهی و مبلغان دینی! در پی تحمیل دین بر مردم نباشید. *** تفسیر قرآن
مهر جلد ششم، ص: 182 قرآن کریم در آیهي صد و هشتم سورهي انعام مسلمانان را از دشنام دادن به بتها منع میکند و
میفرماید: 108 . وَلَا تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوَاً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَ ذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّۀٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلَی رَبِهِم مَّرْجِعُهُمْ
فَیُنَبِّئُهُم بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ و (به معبودِ) کسانی که غیر از خدا را میخوانند، دشنام ندهید، پس (آنگاه آنان نیز) از روي دشمنی، بدون
هیچ دانشی، خدا را دشنام میدهند؛ اینچنین براي هر امتی کردارشان را آراستیم؛ سپس بازگشت آنان فقط به سوي پروردگارشان
است؛ و آنان را از آنچه همواره انجام میدادند، آگاه خواهد ساخت. نکتهها و اشارهها: 1. از برخی احادیث اهل بیت علیهم السلام
استفاده میشود که گروهی از مؤمنان بر اثر ناراحتی شدید از بتپرستی، گاهی بتهاي مشرکان را ناسزا میگفتند، اما قرآن کریم
2. با دشنام نمیتوان کسی را از مسیر غلط بازگرداند؛ دشنام سبب میشود که تعصب همراه با «1» . این موضوع را ممنوع اعلام کرد
جهالت افراد تحریک شود و حتی نسبت به ساحت قدس الهی توهین کنند. چو کردي با کلوخانداز پیکار سر خود را به نادانی
شکستی (سعدي) 3. در احادیث اسلامی بر ممنوعیت دشنام تأکید شده است. در نهج البلاغه میخوانیم که امام علی علیه السلام به
کسانی که به پیروان معاویه در جنگ صفین دشنام میدادند، میفرماید: من خوش ندارم که شما فحّاش باشید. اگر شما به جاي
دشنام، ص: 183 اعمال آنها را برشمرید و حالات آنان را متذکّر شوید، به حق و راستی نزدیکتر و
هر کس ولیّ خدا را دشنام دهد، خدا » 4. در احادیث اهل بیت علیهم السلام حکایت شده است که «1» . براي اتمام حجت بهتر است
بنابراین، هر کاري که «2» . و در احادیث دیگر سفارش شده که به دشمنان فحش ندهید تا به شما ناسزا نگویند «. را دشنام داده است
چون نفرین نوعی «4» ؛ 5. برائت از مشرکان و نفرین به دشمنان، غیر از دشنام است «3» . سبب توهین به مقدسات شود ممنوع است
دعاست. 6. زینت یافتن اعمال، در حقیقت آثار عمل خود انسان است؛ یعنی وقتی انسان کاري را مکرر انجام دهد، زشتی آن در
نظرش از بین میرود و حتی به صورت زیبا و جالبی جلوه مینماید و انسان گرفتار نتیجهي سوء عملش میشود. 7. زینت یافتن عمل
انسان از آثار عمل خود انسان است اما از آنجا که خدا سبب اصلی امور و آفریدگار همه چیز است، همهي تأثیرات به او منتهی
چرا «5» میشود و به همین دلیل، اینگونه آثار به خدا نسبت داده میشود. گاهی هم این زینت دادن به شیطان نسبت داده میشود
ص: 184 آموزهها و پیامها: 1. ادب و «6» . که او با وسوسههاي خود انسان را دچار انحراف میکند
نزاکت در برابر دشمنان نیز نیکوست. 2. دشمنان نادان را علیه خود تحریک نکنید که به عقاید شما توهین میکنند. 3. استفاده از
دشنام در تبلیغات و مناظرات و نهی از منکر، ممنوع است. 4. با دشنام و ناسزا نمیتوان مردم را از مسیر غلط بازداشت و به راه راست
هدایت کرد. 5. به رسوایی خود نزد پروردگار بیندیشید (و دشمنام ندهید). *** ص: 185
ادب